مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
شاعر : محمدحسین رحیمیان
نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
ذکر خیر تو شد و فـطرست اینجا آمد نوکری گـفت حسین، حال دلـم جا آمد
بـاز هم بـوی خـوش تربت اعـلـی آمد رفت در دست تو این دست که بالا آمد
بـاز در حـق گـرفـتـار محـبـت کردی
آمدم نه تو مـرا سـوی خـودت آوردی
با وفا، مثل تو دور و بر من نیست کسی بین مردم به خدا یاور من نیست کسی
غیر تو دلخوشی محشر من نیست کسی غیر تو سـایۀ بالا سر من نیست کسی
بستهام گوشهای از دامن لطف تو دخیل
فـطـرسـم، آمدهام تا بـشـوم جـبـرائـیل
تا ابد دور سرت ارض و سما میگردد هر کجا حرف تو شد کرببلا میگردد
به خـدا بـیـمۀ از هر چه بـلا میگردد آه، بـا یـاد شـمـا ذکـر خــدا مـیگـردد
از جـهـنـم بـدن سیـنـه زنت ایـمن شد
رند آنست که در روضۀ تو مؤمن شد
به سر زلف تو خوب است گرفتار شدن با تو دارنـد هـمه میـل بـدهـکـار شدن
من کجـا و هـوس نـوکـر دربـار شدن عـشق یعنی که فقط بر تو وفادار شدن
من هـمانـم که مـریـد قـمـر عـلـقـمهام
از همه دست کشیدم که تو باشی همهام
آن جماعت که درِ خـانۀ تو پیـر شدند همه آنها که به لطف تو نمک گیر شدند
مردمـانی که سر سفـرۀ تو سیر شدند هـمگی لایق خـوشبخـتی تقـدیـر شدند
عاقبت با تو فقط ختم به خیر است آقا
سـنـد مـسـتـنـدم راهـب دیـر است آقـا
ای هـمـه شـورم و آرام و قــرارم آقـا احـتـیاجـی به کـسی جـز تو نـدارم آقا
بیتـو گـمـراه شـوم، بـاش کـنـارم آقـا مـحــرم راز مـنـی، بـا تـو نــدارم آقـا
نـشـده ثـانـیـهای نـیـزه، ز یـادم بـبری
از برادر به من ارباب تو نزدیک تری
انا سائـل انا مدیـون و غـلام بن غـلام سالها در همه جا از تو فقط بُردم نام
ای درون مایۀ ضرب المثل سنگ تمام وقـت مُـردن تو بیا تا که نمیـرم ناکـام
خانۀ قـبـر مـرا با نـظـری روشن کن
رحم بر بیکسیام موقع جان کندن کن
من پـریـشان تو ای پـادشه عـطـشانـم تا دم مـرگ عـزادار غـمت مـیمـانـم
عاقبت غـصۀ جانـسوز تو گـیرد جانم وقت شادی و عزا روضۀ تو میخوانم
بـیکـس و یـار ترین شاه ابـاعـبـدالـلـه
بــوریـا شـد کـفـنـت، آه، ابـاعـبـدالـلـه
|